با سلام گرمتر از دیروز به یاران امروز...

موضوع : دو خط موازی
دو خط موازی زاییده شده اند پسرکی در کلاس درس انها را کنار هم کشید.ان وقت دو خط موازی چشمانشان بهم افتاد و در همان یک نگاه قلبشان تپید و مهر یکدیگر را در سینه جای دادند خط اولی نگاهی پر معنا به خط دومی کرد و گفت : ما میتوانیم زندگی خوبی داشته باشیم ... خط دومی از هیجان لرزید.خط اولی...و خانه ای داشته باشیم در یک صفحه دنج کاغذ.. من روزها کار میکنم ...میتوانم خط کنار یک جاده متروک شوم... یا خط کنار یک نرده بام . خط دومی گفت من هم میتوانم خط کنار یک گلدان چهارگوش گل سرخ شوم یا خط کنار یک نیمکت خالی در یک پارک کوچک و خلوت! چه شاعرانه ای...! در همین لحظه معلم فریاد زد:
دو خط موازی هیچ وقت به هم نمی رسند و بچه ها تکرار کردند...

چه قدر سخته  وقتی همدیگرو دوست داشته باشیم ولی بهم نرسیم...
اگه از همون اول این دو خط موازی قصه ما میدونستن که به هم نمیرسن بازهم همدیگرو دوست داشتن...!!!؟؟؟

امیدوام که هیچ وقت سرنوشتتون مثل دو خط موازی نشه
حق نگهدارتون

تا بعد...
 
 

دو چیز را دوست دارم یکی گل را برای تو و

                                                           و ترا برای همیشه

با سلامی گرم و سوزنده به تمامی ایرانیان از گل بهتر خودمو .عمو .زن عمو و ذلک ....

امیدوارم هرجا هستین باشینو سلامت باشین.




این ماچم تقدیم میکنم به همه شما دوستان خوبم.